مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلاماللهعلیها در کوفه
بر روی محملی که به منبر شبیه بود سرداد خطبهای که به خنجر شبیه بود یک سو سپاه کوفه و یک سو سپاه شام تـنهـاییاش چـقدر به حـیدر شبیه بود یک زن که در محـاصـرۀ تـازیـانهها از حق که نگذریم، به مادر شبیه بود سردار بود و پشت سرش بیشمار سر آن کـاروان نـیـزه به لـشکر شبیه بود گفت از حسین و سنگدلان هم به سر زدند حال و هوای کوفه به محشر شبیه بود انـدوه خـواهـرانگـیاش را کسی ندید از بس که غیرتش به برادر شبیه بود قـصه به سر شد و دلـم آرام شد، ولی حالـم به روضۀ شب آخـر شـبـیه بود |